هشدار حماس درباره عواقب عربده‌کشی آمریکا و اسرائیل در منطقه تماس تلفنی وزیر خارجه مصر با عراقچی و ویتکاف وزارت خارجه آمریکا: ترامپ در مسئله ایران خواستار راه‌حل دیپلماتیک است گروسی: مدرکی درباره تلاش ایران برای حرکت به سمت سلاح هسته‌ای نداشته‌ایم کرملین: اسرائیل به دنبال پیگیری یک مسیر صلح آمیز نیست/ گروه ۷ کارایی خود را از دست داده است استقبال ایران از بیانیه مشترک کشور‌های عربی - اسلامی در محکومیت تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران پادشاه اردن در پارلمان اروپا: حملات اسرائیل به ایران تهدیدی جدی برای کل منطقه است لاوروف: جامعه بین الملل باید برای کاهش تنش بین ایران و اسرائیل اقدام کند هشدار عراقچی نسبت به توطئه رژیم اسرائیل برای گسترش دامنه درگیری به دیگر بازیگران منطقه‌ای و جهانی سقوط ترکش‌های موشک ایرانی در نزدیکی منزل وزیر دارایی اسرائیل ترامپ: به دنبال توافقی واقعی با ایران هستم واکنش ایران به قطعنامه شورای همکاری خلیج فارس برنی سندرز: آمریکا نباید وارد جنگ غیرقانونی نتانیاهو علیه ایران شود اصابت موشک‌های ایران به یک هدف حساس در تل‌آویو/ زخمی شدن ۱۰ اسرائیلی  شورای همکاری خلیج فارس: تجاوز اسرائیل به ایران نقض منشور ملل متحد است
یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل؛

عقب گرد اروپا چگونه شکل گرفت؟

امروز پس از حدود ۳۲ سال از انعقاد پیمان تأسیس اتحادیه اروپا، شاهد بازگشت آن به قرن بیستم و حتی رشد گرایش‌های نئونازیستی و نئوفاشیستی در این مجموعه هستیم. سوسیال دموکرات‌ها و محافظه‌کارانه میانه رو در تحقق این شکست و ناکامی مستمر نقش بسزایی ایفا کرده اند.
حنیف غفاری؛ کارشناس مسائل بین‌الملل
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۱ - ۳۰ تير ۱۴۰۳ - 2024 July 20
کد خبر: ۲۵۰۵۲۹

عقب گرد اروپا چگونه شکل گرفت؟

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ تحولات اخیر اروپا مصداق عینی تضعیف منظومه ای است که اواخر قرن بیستم با عنوان اتحادیه اروپا تشکیل شد. بازیگران اروپایی با هدف تبدیل شدن به قدرت مسلط اقتصادی و امنیتی در نظام بین الملل مدعی به حاشیه راندن ملی گرایی و اختلافات باقی مانده ناشی از جنگ جهانی دوم شدند و بر روی آنچه ارزش های اروپایی مشترک می خواندند، تأکید کردند. 


با وجود این، امروز پس از حدود 32 سال از انعقاد پیمان تأسیس اتحادیه اروپا (موسوم به پیمان ماستریخت)، شاهد بازگشت اروپا به قرن بیستم و حتی رشد گرایشات نئونازیستی و نئوفاشیستی در این مجموعه هستیم. دو جریان سنتی اروپا، یعنی سوسیال دموکرات ها و محافظه کارانه میانه رو در تحقق این شکست و ناکامی مستمر نقش بسزایی ایفا کرده اند.

 

ساختار و بوروکراسی جاری در اتحادیه اروپا به گونه ای است که امکان اجماع سیاستمداران بر سر موضوعاتی مانند مهاجرت، اتخاذ سیاست های واحد اقتصادی، جنگ اوکراین و ... را به حداقل رسانده است

 

به راستی در اتحادیه اروپا و منطقه یورو چه اتفاقی رخ داده است و چرا نمادهای همبستگی و پیوستگی در قاره سبز یکی پس از دیگری از بین رفتند و به نشانه های زوال این مجموعه تبدیل شده اند؟ ماجرای رویگردانی تعداد زیادی از شهروندان اروپایی از پیمان شینگن چیست؟ در این زمینه دو نکته اساسی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:


نخست؛ اینکه هزینه اتحاد در اروپا نسبت به هزینه ملی گرایی افزایش یافته است. به عبارت بهتر، شهروندان اروپایی بر اساس هزینه-فایده ای که در زندگی فردی، اجتماعی و معادلات امنیتی و سیاسی جاری در اروپای واحد شکل داده، مجاب شده اند پیوستگی ایجاد شده در قاره سبز دیگر مولد فرصت و فایده برای آنها نیست و در مقابل، تهدیداتی را متوجه امنیت عمومی آنها کرده است.

 
فراتر از آن، افزایش بحران های اقتصادی (که به استمرار سیاست های مبتنی بر ریاضت اقتصادی در منطقه یورو منجر شده است)، جایی برای خوش بینی مجدد نسبت به این ساختار باقی نمی گذارد.در چنین شرایطی حتی شهروندان اروپایی از اصلاحات در اتحادیه اروپا نیز عبور می کنند و طرفدار نابودی بنیان هایی هستند که تا چندی پیش به آنها افتخار می کردند.

 
دوم، به سوء مدیریت جمعی در اتحادیه اروپا و بوروکراسی پیچیده ای باز می گردد که مانع از چینش منظم پازل قدرت جمعی در این منطقه شده است و هر روز بحران های بیشتری در مقابل آن خلق می کند. ساختار و بوروکراسی جاری در اتحادیه اروپا به گونه ای است که امکان اجماع سیاستمداران سوسیال دموکرات، محافظه کار، ملی گرایان افراطی و چپ رادیکال بر سر موضوعاتی مانند مهاجرت، اتخاذ سیاست های واحد اقتصادی، جنگ اوکراین و ... را به حداقل رسانده است.

 
این موضوع در جنگ اوکراین به اوج خود رسید و قطعاً با تقویت حضور نمایندگان جریان ملی گرای افراطی و چپ رادیکال همچنان بحرانی خواهد شد. در چنین شرایطی شهروندان اروپایی به جای نظم، شاهد آنارشی و پراکندگی آرا و امکان نداشتن تجمیع آن در قالب تصمیم عملیاتی واحد هستند. حضور سیاستمداران غیرحرفه ای و ناشی مانند اولاف شولتز، امانوئل مکرون و فن در لاین این روند را افزایش داده و جایی برای شهروندان کشورهای اروپای شرقی و غربی، شمالی و جنوبی برای دلسبتگی به اروپای متحد و یکپارچه باقی نگذاشته است. 

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار